سورنا ببر می شود.......
پسرک گل من راستش این روزها خیلی به این فکر می کنم که چقدر زمان زود گذشته...عین برق و باد.......سی و چهار ماهگیت هم تموم شد و من اصلا باورم نمیشه که فقط دو ماه دیگه مونده تا سه سالت تموم بشه.....اصلا نمی تونم باور کنم سه سال پیش این موقع ها دیگه نشستن روی صندلی به مدت طولانی برای من که تو همش تو پهلوهام بودی چقدر سخت بود و دیگه تو همین زمانا تصمیم گرفتم بمونم خونه و سر کار نرم و این ماه اخرین ماه کاری زندگیم بود...انگار همه چی مثل یه فیلم از جلوی چشمام رد شده...... هنوز باورم نمیشه که این همه بزرگ شدی و مستقل و بلبل زبون......شاید این جمله تکراری باشه ولی برای اونایی که بچه هایی تو سن و سال تو دارن درکش عجیب نیست و تکراری به نظر نمیاد..... ...